@_@

@_@

  • ۰
  • ۰

تک بیتی ناب

دهید شیشهء صهبای سالخورده به دستم

کنون که شیشهء تقوای چند ساله شکستم


صهبای سالخورده: شراب ِ چند ساله ، شراب ناب

از ملاهادی سبزواری

  • ۰
  • ۰

هیچوقت ریاضی را دوست نداشتم
همیشه تو در جمع هایم کم می آمدی
در عوض عاشق هندسه ی نگاهت بودم

  • Armadillo
  • ۰
  • ۰

مرا هزار امید هست و هر هزار تویی - شروع شادی و پایان انتظار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند - در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی

  • Armadillo
  • ۰
  • ۰

دیگر بس است!

نامم را پدرم انتخاب کرد!
نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم!
دیگر بس است!
راهم را خودم انتخاب خواهم کرد...
(دکتر علی شریعتی)

  • Armadillo
  • ۰
  • ۰

ﺍﻟﮑﯽ!

ﻧﮕﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﮕﺎﻫﺖ، اﻟﮑﯽ
ﻣﺜلاً رﻓﺘﻪ ﺯ ﺳﺮ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
.
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺻلاً ﭼﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ
ﻣﺜلاً ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﻫﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
.
ﻫﺮﺷﺐ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﻭﻝ ﺷﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﻣﺜلاً ﻏﻢ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
.
ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺑا ﺧﺒﺮﻧﺪ
ﻣﺜلاً ﻧﯿﺴﺖ ﺩﻟﻢ ﺍﻫﻞ ﺷﮑﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ !
.
ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻣﺘﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ
ﻣﺜلاً سگ نشوم ﻫﺮ ﺩﻭ سه ﺳﺎﻋﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!



  • Armadillo
  • ۰
  • ۰

خالد حسینی را در ایران، حتی آنهایی که کتاب‌خوان‌ها قهاری هم نیستند، می‌شناسند، این پزشک افغان شهروند آمریکا، سال ۱۳۸۶ با کتاب بادبادک‌باز متحیرمان کرد، تصور نمی‌کردیم که کتابی در مورد تیره‌روزی‌های مردم همسایه‌مان و کژی‌های جنگ، اینقدر محبوب شود. اما خالد حسینی با نثری ساده، اما صمیمی، موفق به این کار شد.

08-30-2013 04-06-18 AM

بعد از آن کتاب «هزار خورشید تابان» او را خواندیم، کتابی که گرچه به خوبی کتاب اول نبود، اما تا این کتاب را هم تمام نکردیم، زمینش نگذاشتیم.