@_@

@_@

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


- به آب روشن می عارفی طهارت کرد
و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!

  • ۱
  • ۰
دوستت دارد و از دور کنارش هستی
روی دیوار اتاق و سَر ِکارش هستی

آخرین شاعر ِ دیوانه تبارش هستی
دل من ! ساده کنم ! دار و ندارش هستی !


دوستش داری و از عاقبتش با خبری
دوستش داری و باید که دل از او نبری

دوستش داری و از خیر و شرش میگذری
دل من ! از تو چه پنهان که تو بسیار خری !


دوستت دارد و یک بند تو را میخواهد
دوستت دارد و در بند تو را میخواهد

همه ی زندگی ات چند ؟ تو را میخواهد
دل من ! گند زدی ... گند ... تو را میخواهد


شعر را صرف همین عشق ِ پریشان کردی
همه ی زندگی ات را سپر ِ آن کردی

دوستش داری و پیداست که پنهان کردی
دل من! هرچه غلط بود فراوان کردی ...


دوستت دارد و از این همه دوری غمگین
دوستت دارد و توجیه ندارد در دین

دوستت دارد و دیوانگی ِ محض است این
دل من ! لطف بفرما سر جایت بنشین !


مست از رایحه ی کوچه ی نارِنجِستان
دوستش داری و مبهوت شدی در باران

دوستش داری و سر گیجه ای و سرگردان
دل من ! آن دل ِ آرام مرا برگردان ..!

یاسر قنبرلو
  • Armadillo
  • ۰
  • ۰

تک بیت...

هرکس بر این لباس عزا طعنه می زند / فردا برای یک نخ آن هم، اسیر ماست

.

  • ۰
  • ۰

فاضل نظری

امکان رستگاری من گر نبوده است

بـیـهوده آزمــوده مــرا بـارها خــدا

  • Armadillo
  • ۰
  • ۰
تو را از شیشه می‌سازد، مرا از چوب می‌سازد
خدا کارش درست است‌، این و آن را خوب می‌سازد
.
تو را از سنگ می‌آرد برون‌، از قلب کوهستان‌
مرا از بیدِ خشکی در کنار جوب می‌سازد
.
در آتش می‌گدازد، تا تو را رنگی دگر بخشد
به سوهان می‌تراشد تا مرا مطلوب می‌سازد
.
تو را جامی که از شیر و عسل پُر کرده‌اش دهقان‌
مرا بر روی خرمن برده خرمنکوب می‌سازد
.
تو را گلدان رنگینی که با یک لمس می‌افتد
مرا ـ گرد سرت می‌چرخم و ـ جاروب می‌سازد
.
تو از من می‌گریزی باز هم تا مصر رؤیاها
مرا گرگی کنار خانة یعقوب می‌سازد
.
مرا سر می‌دهد تا دشتهای آتش و آهن‌
و آخر در مصاف غمزه‌ای مغلوب می‌سازد
.
خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پی در پی‌
یکی را شیشه می‌سازد، یکی را چوب می‌سازد
.
#محمد_کاظم_کاظمی

  • Armadillo