هرکس بر این لباس عزا طعنه می زند / فردا برای یک نخ آن هم، اسیر ماست
.
چون طفل که از خوردن داروست پریشان / با دوسـت پریشانم و بی دوسـت پریشان
.
بـا دوســت بگوییـد کـه دیـگــر نکنــد نـاز / ما را هوس ناز کشیدن به جهان نیست
.
دانی چرا کنند نهان گنج زیر خـاک؟ / یعنی که خاک بر سر اسباب دنیوی
.
من رشــته ی محـبـتِ تـو،پاره مـی کـنـم / شـایـد گـره خورَد،بـه تـو نـزدیـک تـر شوم
.
بـایـــد وســط هفــته بیــــایی آقــــــا / دیریست که جمعه های ما تعطیل است
.
من بیتو... مگر... مگر منی بیتو هست / از زنـدگی بــدون تـو، شستم دسـت
میخواستم از دست خودم بگریزم / مرگ آمد و بند کفشهایم را، بست
.
از جان، طمع بریدن آسان بـود و لیـکن / از دوستان جانی، مشکل توان بریدن
.
نگاه به کار مفیدم، کَس نمیکند
هزار دیده منتظر یک اشتباه من است
...
.
.
جویند همه هلال و من، ابرویت
گیرند همه روزه و من، گیسویت
از جمله ی این دوازده ماه تمام
یک ماه مبارک است، آن هم رویت
...
.
.
هر چند که خسته ایم ازین حال، نیا
شرمنده اگر ندارد اشکال، نیا
ما خط تمام نامه هامان، کوفیست
آقای گلم زبان من لال، نیا
...
.
.
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود؟ چرا نیست؟
...
.
.
اگر پند خردمندان به شیرینی نیاموزی
فلک آن پند را روزی، به تلخی ات بیاموزد
صائب
.
.
روز اول که به استاد سپردند مرا
دیگران را خِرَد آموخت مرا مجنون کرد
...
.
.
- ۹۴/۰۴/۱۷