دهید شیشهء صهبای سالخورده به دستم
کنون که شیشهء تقوای چند ساله شکستم
صهبای سالخورده: شراب ِ چند ساله ، شراب ناب
از ملاهادی سبزواری
مرا تو «دیده» و از «دیده» هم عزیزتری
چه دیده یی که بر احوال من نمینگری؟
حبیبی برگشادی
---------
گر ز آزردن من هست غرض، مُردن من
مُــردم آزار مکـش از پیِ آزردن مـن
وحشی بافقی
کِی باشـد و کِی باشـد و کِی باشد و کِی؟
مِی باشـد و مِی باشـد و مِی باشـد و مِی
من باشـم و من باشـم و من باشـم و من
وِی باشد و وِی باشد و وِی باشد و وِی...
-----
ابروی تَرک خوردهٔ عبّاس ... خدایا
شقُّ القَمر از لشکرِ ابلیس، بعید است
از علیرضا بدیع
نه شکوفهای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم
همه حیرتم که دهقان، به چه کار کشت ما را
ذوقی اردستانی
- ۹۴/۰۱/۰۸